بنویس عشق

بنویس عشق بخوان تنهایی

بنویس عشق

بنویس عشق بخوان تنهایی

عید آمد؟

عید آمد؟ 

این سوالی است که اگر جواب آن را ندانید نشان حماقت شماست.

گرفتار رهایی

ناگزیر از سفرم بی سروسامان چون باد 

به گرفتار رهایی نتوان گفت آزاد 

ادامه مطلب ...

تو رفتی

تو رفتی رد پایت در دلم ما ند

 

 شکوه خنده هایت در دلم ما ند

 

دلم را با سحر خوش کرده بودم

 

غروب ماجرایت در دلم ما ند

 

شریک درد هایم بودی اما

 

غم بی انتهایت در دلم ما ند

 

هزار و یک شبم چون باد بگذشت

 

طنین قصه هایت در دلم ما ند

 

سپردی سر نوشتم را به پاییز

 

بهار با صفایت در دلم ما ند

 

علی رغم سکوت ساده من

 

سفر کردی صدایت در دلم ما ند

 

و حالا مثل یک رویای برفی

 

تو رفتی رد پایت در دلم ما ند

کاش می دانستی

کاش می دانستی

من سکوتم .....

حرف هایم .......

خنده هایم حرف است
 

می توانم همه را پیش تو تفسیر کنم

کاش می دانستی

کاش می فهمیدی

کاش و صد کاش نمی ترسیدی

که مبادا دل من پیش دلت گیر کند

یا نگاهم تلی از عشق به دستان تو زنجیر کند

من کمی زودتر از خیلی دیر

مثل نور از شب چشم تو سفر خواهم کرد

تو نترس

سایه ها یاد  مرا سمت خیال  تو نخواهند آورد

کاش می دانستی

چه غریبانه به دنبال دلم خواهی گشت

تازه خواهی فهمید

مثل من عاشق صادق

 

هرگز نکنی پیدا هرگز نکنی پیدااااااااا

سنجاقک دل

گاه یک سنجاقک

 به تو دل می بندد

و تو هر روز سحر
می نشینی لب حوض

تا بیاید از راه

از خم پیچک نیلوفرها

روی موهای سرت بنشیند

 یا که از قطره آب کف دستت بخورد

 گاه یک سنجاقک

همه معنی یک زندگی است .